فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 58
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ، که هر چه بر سر ما مي رود ارادت اوست نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر ، نهادم آينه ها در مقابل رخ دوست صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد ، که چون شکنج ورق هاي غنچه تو بر توست نه من سبوکش اين دير رندسوزم و بس ، بسا سرا که در اين کارخانه سنگ و سبوست مگر تو شانه زدي زلف عنبرافشان را ، که باد غاليه سا گشت و خاک عنبربوست نثار روي تو هر برگ گل که در چمن است ، فداي قد تو هر سروبن که بر لب جوست زبان ناطقه در وصف شوق نالان است ، چه جاي کلک بريده زبان بيهده گوست رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت ، چرا که حال نکو در قفاي فال نکوست
نه اين زمان دل حافظ در آتش هوس است
،
که داغدار ازل همچو لاله خودروست
تعبیر:
به مراد و آرزوی خود خواهی رسید زیرا همه ی هدف تو رسیدن به آمال و آرزوهایت است. غم و اندوه را از وجود خود دور کن که فایده ای برای تو ندارد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 38
بي مهر رخت روز مرا نور نماندست ، وز عمر مرا جز شب ديجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گريه که کردم ، دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست مي رفت خيال تو ز چشم من و مي گفت ، هيهات از اين گوشه که معمور نماندست وصل تو اجل را ز سرم دور همي داشت ، از دولت هجر تو کنون دور نماندست نزديک شد آن دم که رقيب تو بگويد ، دور از رخت اين خسته رنجور نماندست صبر است مرا چاره هجران تو ليکن ، چون صبر توان کرد که مقدور نماندست در هجر تو گر چشم مرا آب روان است ، گو خون جگر ريز که معذور نماندست
حافظ ز غم از گريه نپرداخت به خنده
،
ماتم زده را داعيه سور نماندست
تعبیر:
از دوری عزیزی در رنج و عذابی. با کمی صبر و تحمل دوباره او را خواهی دید. به اطرافیان خود بیشتر توجه کن و گاهی به یاد آنان باش. هیچ غم و اندوهی نیست که عاقبت به شادی و سرور مبدل نشود.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 173
در نمازم خم ابروي تو با ياد آمد ، حالتي رفت که محراب به فرياد آمد از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار ، کان تحمل که تو ديدي همه بر باد آمد باده صافي شد و مرغان چمن مست شدند ، موسم عاشقي و کار به بنياد آمد بوي بهبود ز اوضاع جهان مي شنوم ، شادي آورد گل و باد صبا شاد آمد اي عروس هنر از بخت شکايت منما ، حجله حسن بياراي که داماد آمد دلفريبان نباتي همه زيور بستند ، دلبر ماست که با حسن خداداد آمد زير بارند درختان که تعلق دارند ، اي خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلي نغز بخوان
،
تا بگويم که ز عهد طربم ياد آمد
تعبیر:
امروز بخت و اقبال با تو است. دنیا روی خوش خود را به تو نشان می دهد. آن را غنیمت بدان. صبر و تحمل تو، نتیجه ی خوبی به بار می آورد. خدا را شاکر باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 473
وقت را غنيمت دان آن قدر که بتواني ، حاصل از حيات اي جان اين دم است تا داني کام بخشي گردون عمر در عوض دارد ، جهد کن که از دولت داد عيش بستاني باغبان چو من زين جا بگذرم حرامت باد ، گر به جاي من سروي غير دوست بنشاني زاهد پشيمان را ذوق باده خواهد کشت ، عاقلا مکن کاري کآورد پشيماني محتسب نمي داند اين قدر که صوفي را ، جنس خانگي باشد همچو لعل رماني با دعاي شبخيزان اي شکردهان مستيز ، در پناه يک اسم است خاتم سليماني پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ ، کاين همه نمي ارزد شغل عالم فاني يوسف عزيزم رفت اي برادران رحمي ، کز غمش عجب بينم حال پير کنعاني پيش زاهد از رندي دم مزن که نتوان گفت ، با طبيب نامحرم حال درد پنهاني مي روي و مژگانت خون خلق مي ريزد ، تيز مي روي جانا ترسمت فروماني دل ز ناوک چشمت گوش داشتم ليکن ، ابروي کماندارت مي برد به پيشاني جمع کن به احساني حافظ پريشان را ، اي شکنج گيسويت مجمع پريشاني
گر تو فارغي از ما اي نگار سنگين دل
،
حال خود بخواهم گفت پيش آصف ثاني
تعبیر:
قدر لحظات عمر خود را بدان و آن ها را به راحتی از دست نده. راز خود را با نامحرمان در میان نگذار تا دچار دردسر و حسادت دیگران نشوی. برای رسیدن به هدف باید تلاش کنی. مراقب کارهای خود باش و با تعقل و تفکر و صبر و آرامش کار کن تا با سهل انگاری خود را دچار انحراف و شکست نکنی و پشیمان نشوی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 167
ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد ، دل رميده ما را رفيق و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت ، به غمزه مساله آموز صد مدرس شد به بوي او دل بيمار عاشقان چو صبا ، فداي عارض نسرين و چشم نرگس شد به صدر مصطبه ام مي نشاند اکنون دوست ، گداي شهر نگه کن که مير مجلس شد خيال آب خضر بست و جام اسکندر ، به جرعه نوشي سلطان ابوالفوارس شد طربسراي محبت کنون شود معمور ، که طاق ابروي يار منش مهندس شد لب از ترشح مي پاک کن براي خدا ، که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد کرشمه تو شرابي به عاشقان پيمود ، که علم بي خبر افتاد و عقل بي حس شد چو زر عزيز وجود است نظم من آري ، قبول دولتيان کيمياي اين مس شد
ز راه ميکده ياران عنان بگردانيد
،
چرا که حافظ از اين راه رفت و مفلس شد
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود خواهی رسید. خداوند را سپاسگزار باش. مراقب باش پیروزی، تو را دچار غرور و تکبر ننماید. همچنان با اراده و محکم باش تا پیروزی تو مستدام و پایدار باشد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 117
دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد ، که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد سر ما فرونيايد به کمان ابروي کس ، که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم ، تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله ، به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن ، مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم ، که بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد سزدم چو ابر بهمن که بر اين چمن بگريم ، طرب آشيان بلبل بنگر که زاغ دارد
سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
،
که نه خاطر تماشا نه هواي باغ دارد
تعبیر:
مشکلات و سختی ها طبیعی است. باید با ایمان و امید با آنها روبرو شوی. با امداد از دوستان مشفق می توانی بر سختیها فائق و پیروز شوی. با صبر و شکیبایی، زندگی شیرین و راحت می شود.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 73
روشن از پرتو رويت نظري نيست که نيست ، منت خاک درت بر بصري نيست که نيست ناظر روي تو صاحب نظرانند آري ، سر گيسوي تو در هيچ سري نيست که نيست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب ، خجل از کرده خود پرده دري نيست که نيست تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردي ، سيل خيز از نظرم رهگذري نيست که نيست تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند ، با صبا گفت و شنيدم سحري نيست که نيست من از اين طالع شوريده برنجم ور ني ، بهره مند از سر کويت دگري نيست که نيست از حياي لب شيرين تو اي چشمه نوش ، غرق آب و عرق اکنون شکري نيست که نيست مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز ، ور نه در مجلس رندان خبري نيست که نيست شير در باديه عشق تو روباه شود ، آه از اين راه که در وي خطري نيست که نيست آب چشمم که بر او منت خاک در توست ، زير صد منت او خاک دري نيست که نيست از وجودم قدري نام و نشان هست که هست ، ور نه از ضعف در آن جا اثري نيست که نيست
غير از اين نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
،
در سراپاي وجودت هنري نيست که نيست
تعبیر:
رنج و مصیبتی که گرفتار آنی، نتیجه ی اعمال خودت است و پشیمانی سودی ندارد. با امید به آینده کارها برای تو آسان خواهد شد. به تجربه ها و عقل خود اتکا داشته باش و به تواناییهای خود اعتماد کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 467
زان مي عشق کز او پخته شود هر خامي ، گر چه ماه رمضان است بياور جامي روزها رفت که دست من مسکين نگرفت ، زلف شمشادقدي ساعد سيم اندامي روزه هر چند که مهمان عزيز است اي دل ، صحبتش موهبتي دان و شدن انعامي مرغ زيرک به در خانقه اکنون نپرد ، که نهاده ست به هر مجلس وعظي دامي گله از زاهد بدخو نکنم رسم اين است ، که چو صبحي بدمد در پي اش افتد شامي يار من چون بخرامد به تماشاي چمن ، برسانش ز من اي پيک صبا پيغامي آن حريفي که شب و روز مي صاف کشد ، بود آيا که کند ياد ز دردآشامي
حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
،
کام دشوار به دست آوري از خودکامي
تعبیر:
ایام سختی و مصیبت تمام خواهد شد. در هنگام بلا باید صابر و شکیبا باشی. به سخنان هر کسی گوش فرا نده زیرا ممکن است تو را از هدفی که داری مأیوس و منحرف کنند. از انسان های متظاهر و ریاکار دوری کن اما خودپسند و مغرور هم نباش. واقع بین و عاقل باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 21
دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست ، گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست که شنيدي که در اين بزم دمي خوش بنشست ، که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافي زد ، پيش عشاق تو شب ها به غرامت برخاست در چمن باد بهاري ز کنار گل و سرو ، به هواداري آن عارض و قامت برخاست مست بگذشتي و از خلوتيان ملکوت ، به تماشاي تو آشوب قيامت برخاست پيش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت ، سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ اين خرقه بينداز مگر جان ببري
،
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
تعبیر:
ایمانت را قوی تر کن تا از رنج ملامت نجات یابی. گرفتاریت برطرف می شود. اگر در عین غمگینی خندیدی شاهکار کرده ای. کسانی که طرفداری تو را می کنند و از آشوب و غوغا نجاتت می دهند. تغییری در خود و افکارت بده. بدی ها را آتش بزن و بخشندگی را در خود پرورش بده.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 36
تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست ، دل سودازده از غصه دو نيم افتادست چشم جادوي تو خود عين سواد سحر است ، ليکن اين هست که اين نسخه سقيم افتادست در خم زلف تو آن خال سيه داني چيست ، نقطه دوده که در حلقه جيم افتادست زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار ، چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست دل من در هوس روي تو اي مونس جان ، خاک راهيست که در دست نسيم افتادست همچو گرد اين تن خاکي نتواند برخاست ، از سر کوي تو زان رو که عظيم افتادست سايه قد تو بر قالبم اي عيسي دم ، عکس روحيست که بر عظم رميم افتادست آن که جز کعبه مقامش نبد از ياد لبت ، بر در ميکده ديدم که مقيم افتادست
حافظ گمشده را با غمت اي يار عزيز
،
اتحاديست که در عهد قديم افتادست
تعبیر:
مشکلات زندگی را بزرگ و غیر قابل حل ندان زیرا همه مشکلات در سایه ی تلاش و لطف خداوند حل خواهند شد. صبر و تحمل و ایمان به خدا را فراموش نکن و نا امید نباش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 376
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم ، سخن اهل دل است اين و به جان بنيوشيم نيست در کس کرم و وقت طرب مي گذرد ، چاره آن است که سجاده به مي بفروشيم خوش هواييست فرح بخش خدايا بفرست ، نازنيني که به رويش مي گلگون نوشيم ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است ، چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي ، لاجرم ز آتش حرمان و هوس مي جوشيم مي کشيم از قدح لاله شرابي موهوم ، چشم بد دور که بي مطرب و مي مدهوشيم
حافظ اين حال عجب با که توان گفت که ما
،
بلبلانيم که در موسم گل خاموشيم
تعبیر:
ناراحتی و غم روزگار را فراموش کن و به شادی و طرب زندگی فکر کن. اگر عاقل باشی می توانی غم ها را به شادی تبدیل کنی. اگر به نتیجه ی مطلوب نرسیدی نا امید نباش. زندگی فراز و نشیب بسیار دارد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 18 تیر 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 59
دارم اميد عاطفتي از جانب دوست ، کردم جنايتي و اميدم به عفو اوست دانم که بگذرد ز سر جرم من که او ، گر چه پريوش است وليکن فرشته خوست چندان گريستم که هر کس که برگذشت ، در اشک ما چو ديد روان گفت کاين چه جوست هيچ است آن دهان و نبينم از او نشان ، موي است آن ميان و ندانم که آن چه موست دارم عجب ز نقش خيالش که چون نرفت ، از ديده ام که دم به دمش کار شست و شوست بي گفت و گوي زلف تو دل را همي کشد ، با زلف دلکش تو که را روي گفت و گوست عمريست تا ز زلف تو بويي شنيده ام ، زان بوي در مشام دل من هنوز بوست
حافظ بد است حال پريشان تو ولي
،
بر بوي زلف يار پريشانيت نکوست
تعبیر:
از انجام کاری نادم و پشیمان هستی و امید به بخشایش داری. به صداقت و خلوص نیت خود امیدوار باش تا جبران مافات شود.